معنی بی‌شمار و بی‌اندازه

مترادف و متضاد زبان فارسی

بی‌اندازه

بسیار، بی‌حد، بی‌حساب، بی‌شمار، بیمر، بی‌مقیاس، بی‌نهایت، جزیل، خیلی، بسیار، بیش از حد، فراوان زیاد،
(متضاد) معدود


بی‌شمار

بسیار، بی‌اندازه، بی‌حد، بی‌حساب، بی‌قیاس، بیمر، بی‌نهایت، جزیل، زیاد، سرسام‌آور، فراوان، نامحدود، نامعدود،
(متضاد) معدود

واژه پیشنهادی

بی‌شمار

متعدد

فراوان، بیمر

بسیار زیاد

بی حساب، غیر بی اندازه، بی حد، بی حساب، بی قیاس، بی نهایت، جزیل، نامتناهی، نامحدود، نامعدودقابل شمارش،

بسیار بینهایت فراوان مهمتر بیقیاس خارج ازحد بی شمار بی حد فراوان

فرهنگ عمید

بیمر

بی‌شمار، بی‌حد، بی‌اندازه،


بی حساب

بی‌شمار، بی‌اندازه،
نادرست،


بی قیاس

بی‌اندازه، بی‌شمار، بی‌کران،

معادل ابجد

بی‌شمار و بی‌اندازه

639

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری